یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

کپک مریض

کپک مریض

حس میکنم یه کپک مریضم ... 

چرا؟

حس میکنم یه کپکم چون

دراز به دراز روی تختم افتادم مثل یه کپک که روی سطح ترشی میوفته!

حس میکنم یه کپکم چون

رنگم پریده و سفید شدم مثل گچ مثل کپک روی ترشی

حس میکنم یه کپکم چون

مریض شدم ونمیتونم غذا بخورم وسبک شدم و روی  سرکه ترشی شناور شدم ...مثل یک کپک 

حس میکنم یه کپکم چون

بد اخلاق و عنق شدم و سر هر کی که شده غر و داد میزنم یه جوری که انگار میخواد گوشاشونو کر کنم...مثل یک کپک چون اگه کپک بخوری کر میشی ...

حس میکنم یه کپکم چون 

هر میاد بالای سرم و برام یه نسخه میپیچه و این آزار دهندست...مثل اونایی که از ترشی کپک زده ترشی بر میدارن و آرامش کپک ها را میخراشند...این دکتران عزیز هم همین طورند!البت ای کاش دکتر بودن-.-

حس میکنم یه کپکم چون

آزار دهنده و بد بوعم(حموم نمیرم چون مریضم) ولی بخاطر ترشی (صفات خوبم(عضوی از خانوادشون بودن)) مجبورن تحلم کنن....


هیچی خواستم بگم منو همه کپکای مریض چ تو خونه و بیمارستان و هر جای دیگه ازتون ممنونیم که تحملمون میکنین

و بدونین مثل یه کپک زندگی کردن سخته


این متنم تقدیم ب تمام کپک های رو ترشی و بیرون ترشی چ تو سطل آشغال چ تو کارخونه کپک سازی و هر جای دیگه که هستن  ^&^

امضا :کپک مریض( کَپَلَک کپک)