یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

به علی شناختم من بخدا قسم خدا را


علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را


که به ماسوا فکندی همه سایه هما را


دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین


به علی شناختم من به خدا قسم خدا را


به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند


چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را


مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ


به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را


برو ای گدای مسکین در خانه علی زن


که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را


بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من


چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا


بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب


که علم کند به عالم شهدای کربلا را


چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان


چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را


نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت


متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را


به دو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت


که ز کوی او غباری به من آر توتیا را


به امید آن که شاید برسد به خاک پایت


چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد