یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

وصف احوال

حال خوشی را ندارم

مدام سعی میکنم روی دو پای شکسته بایستم

روداخانه چشمم همواره جاریست

خسته و دلزده  از زندگی

فقط هر روز برگی از دفتر زندگی پاره میکنم

بی حوصله شده امو مدام نق میزنم

عصبیم و ملول و خسته دل

به هر نظر 

ب طبع قلم

خسته ام

خسته

خسته

و خسته

و خسته وخسته و خسته

مدت زیادی راه رفته ام

جانم ب فرق رسیده

دیگر نمیتوانم

اما باید 

بقیه راه را بروم 

با پای شکسته و تنی بی جان و خسته

نمیدانم چ کنم

این از افسون  پل هاییست ک نساخته ام

و این تاوان کاهلی من است

حقم است

حقم است

حقم است

اما نه

تا این حد...

مصالح نبودو زمان کوتاه

من کاهلی نکرده ام 

اما ب قدر میزان تلاش نکرده ام

دیگر معلولان نیز دست ب دست هم دادند

تا من ...

اکنون..

اینجا...

خسته...

تنها ...

بی هیچ یار و کمکی

آه ای نگارنده این افلاک

آه ای همدم هر تنها

یاریم کن...

دستم بگیر ک دیگر نایی ندارم...

و بی مقصد هر روز یک برگ از دفتر زندگی پاره میکنم...


#فقط یک فنجان حرف میزنم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد