یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

کاش برگردم مدرسه


و بازم کار کار کار و جون کندن و به هیچی نرسیدن

نمیدونم چرا چند وقته دلم برای مدرسه تنگ شده

 یبار یه شعر میگفت طول میکشه بفهمی بهترین دوران مدرسست

خیلی حق بود...

حاضرم همه چیو ول کنم برگردم به دورانی که تموم مشکلات نمره و امتحان بود ؛

 دلم برای اون معلم عقده ای نمره نده هم تنگ میشه یا معاون غرغروی مدرسمون..

.کاش همونجا میموندم ..

.فک میکردم سختیش همون جاست ولی دروغ بود ... 

مشکلات تازه بعد از مدرسه اونجایی که دیگه تکلیفت از مشق به مشکل تغییر میکنه شروع میشه...

خیلی چیزا تغییر کرده و بهتر شده ولی بعضی چیزا اونقدر ترسناک شدن که دیگه نمت...

من خستم بریدم نمت عاغا من نمت جدا نمت 

( نمت مخفف نمیتونمه)

سالهاست فقط درجا زدم و همه پله پله بالا رفتن...

ما سر یه کلاس بودیمو من دها برابر اونا تلاش کردم و لی نشد...

سخته خب اینکه تو تمام تلاشمو کنی و نشه و خیلیا بی هیچی بشه:)

تیکه و طعنه های بقیه هم زخم روی زخم با نمک اضافه...

وقتی مدرسه بودیم فقط ترس نمره و امتحان بود؛

 اما حالا از همه چی میترسم از اقتصاد از کار از درس از آینده و همه چیز...

بقیه میگن تو خیلی سخت میگیری و دنیا ارزششو نداره که اینقدر سخت بگیری و خودتو عذاب بدی؛

ولی زر میزنن کسی نمیترسه که پشتش گرمه 

یکی مثل من که نه پول داره و نه سهمیه و نه پشتیبان و نه پارتی و نه هیچ چیز دیگه و تنها خودشو کتشه و میخواد روی پای خودش وایسه و خانوادشو تو این شرایط داغون ازار نده باید بترسه...

باید سخت بگیره و عین سگ بدونه که شاید بعدا از گرسنگی نمیره..

ولی مشکل جون کندن نیست اونو که همیشه کندم:) مشکل بی نتیجه بودنشه ...

خستم خیلی خسته کاش بمیرم ولی ازین شانسا که نداریم باید بمونم و به فنا برم:)

قبلا وقتی مدرسه میرفتم اصلا نمیدونستم بزرگ شدن اینقدر ترسناک و سنگینه 

منکه دارم خورد میشم کاش به بچه ها بگن همونجا خوش باشن بقیش جهنمه...

نمیدونم ولی دیگه دارم کم میارم کاش یه چیزی بیدارم کنه چون خلبان خوابه و هواپیمای در حال سقوط