یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

غرق شد

هرسه مقابل پنجره نشستند خیره بر دریا.

یکی از دریا گفت. دیگری گوش کرد. 

سومی نه گفت و نه گوش کرد. او در میانه دریا بود غوطه در آب

از پشت پنجره حرکات او آرام، واضح در آبیِ رنگ پریده آب

درون کشتی غرق شده ای چرخید. 

زنگ نجات غریق را به صدا درآورد.

حباب های ریزی با صدایی نرم بر روی دریا شکستند

ناگهان یکی پرسید: غرق شد؟ 

دیگری گفت: غرق شد. 

سومی از عمق دریا نگاهشان کرد. 

گویی به دو نفر که غرق شده اند می نگرد. 



#همه_چیز_راز_است

#یانیس_ریتسوس



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد