یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

شب *

اندوه من هوشیار باش و آرام گیر

تو شب را می‌خواستی

فرا می‌رسد ، ببین

شهر در تاریکی فرو می‌رود

برای عده‌ایی آرامش

برای عده‌ایی هراس به همراه دارد

آنگاه که کثرتِ ذلتِ آدمی

زیر شلاقِ لذت این جلاد بی‌رحم

در مهمانی اسارت ، افسوس می‌چیند

اندوه من ، دستت را به من بده

دور از آن‌ها به این‌جا بیا

نگاه کن که سال‌های گذشته

زیر ایوان‌های آسمان

با جامه‌ای مندرس خمیده شده‌اند

افسوس ، تبسم‌کنان از قعر آب پدیدار می‌شود

آفتابِ محتضر همچون کفنی کشیده شده تا شرق

زیر یک پل می‌آرامد

بشنو محبوب من

بشنو لطافت شب را که قدم بر می‌دارد.

-شارل بودلر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد