یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

قیصر امین پور

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می‌شود 
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود 

گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود 
گاهی دگر، تهیه بدستور می‌شود 

گَه جور می شود خود آن بی‌مقدمه 
گَه با دو صد مقدمه ناجور می‌شود 

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است 
گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود 

گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست 
گاهی تمام شهر گدای تو می‌شود… 

گاهی برای خنده دلم تنگ می شود 
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می‌شود 

گاهی تمام آبی این آسمان ما 
یکباره تیره گشته و بی رنگ می‌شود 

گاهی نفس به تیزی شمشیر می‌شود 
ازهرچه زندگیست دلت سیر می‌شود 

گویی به خواب بود جوانی‌‌مان گذشت 
گاهی چه زود فرصتمان دیر می‌شود 

کاری ندارم کجایی چه می‌کنی 
بی عشق سرمکن که دلت پیر می‌شود 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد