یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

داستان تاریخی

ی ناصرالدین قاجار وهمرامانش به باغ دوشان تپه رفتند ، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی ان گل نمود.

تمام که شد، 

آن را به درباریان نشان داد و پرسید چطور است؟


مستوفی الممالک پاسخ داد "قربان خیلی خوب است"

اقبال الدوله گفت "قربان حقیقتا عالی است" 

و اعتمادالسلطنه نیز عرض کرد "قربان نظیر ندارد" 

و بعد یکی دیگر گفت "این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است"

 

نوبت به ضیاالدوله که رسید گفت "حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم ازعطر و بوی خود گل، بیشتر و فرحناکتر است"‌ ، همه حضار خندیدند!


بعد از انکه خلوت شد

شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت : وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی تدبیر ها مملکت را اداره کنم!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد