یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

طعنه

این همه زخم بر جانم زدید 

زخم روح رنجورم را چه کنم؟!

 نمیدانم روح مرا سایند یا نیش طعنه هایشان زهرآگین تر شده که وقتی به جانم می‌خورد دلم میشکند؛

شاید قبل تر هم همین گونه بود اما چون مشغله زندگی هنوز کمرم را خم نکرده بود نمیشکستم.

چه شد که اینقدر رنجور گشتم؟

چه چیز ما را به این قهر تاریک آورد که آنها توانستند هر چه خواستند بر تنمان بکوبند؟

کسی یادش هست که جرمشان چه بود و چه شد که از عرش سقوط کرده و بر فرش فرو کوفته شدیم؟

عقربه های زمان ما  انگار پاپس کشیده اند و راه گم کردند، مگر قرار نیست همه چیز با رفتنشان بهتر شود ؛  

پس چرا ما به جای سعود سقوط میکنیم...

سقوط ما فقط یک مساله کوچک است با زخم زبان ناهمرهان چه کنم؟

چرخ گردون چند روز بر مراد ما نرفت ؛ از پس  نیش های نابسامان چه کنم؟

گر بزنند دیگران بر تن ما زخم، حرفی نیست ؛ بر توطئه ی زخم  جان مراحم چه کنم!؟

ولی دائما یکسان نباشد غم مخور؛)♡






امروز به قدر کافی شنیدم 

یکی سن دار هم بود ازین مذهبی های خشکه دین که ده بار مکه کربلا رفته بهم گفت دهاتی ای! عقب مونده ایو و هر چ دلش خواست بار ما کرد:)))

گفتن چرا:) گفت چون ناخن نمیکاری و مژه و کوفت آرایش نداری و هر روز با یه پسر نیستی:| و باهاشون نمیری:||||

 اینا قبلا تعریف دیگه ای نداشت؛)؟! 

خدا شاهده زمان ما این مذهبی‌اش یه تار موت بیرون بود پارت میکردن این چشه:|

ولی این زیاد درد نداشت آدم دلش ازونا که انتظار نداره میگیره...

که خیلی شیک گفتن:)) راست می‌گفت ولی من مقصر نبودم:) ولی اشکالی نداره...

گریه چرا دارم میرقصم؛)))))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد