خون به جگر را اثرش میدهند
چون که به خون شد جگرش میدهند
بال و پرش را که به آتش کشند
بار دگر بال و پرش میدهند
چشم و دل و گوش و زبانش برند
شعله این جان به سرش میدهند
شمع که اینگو آتش سر است
شادی مرگ سحرش میدهند
هر که درین دهر مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
پس بخوران بر من مسکین رند
طعم لب و جام حیات و سعد اهل خرابات و شب و اشک و دل درشب و ظلمات رکوع و سجود
خط آخرشو مطمئن نیستم:!
انشالله که برای خرابی خط آخر گریه نمیکنه×~×
نه برای بلاست
دلم برای سلامتی تنگ شده
محبوب من تو مقربی غصه نخور
جسارتا عرض میکنم فعلا خودتو با این گول بزن تا بعدا یه فکری بحال خودمون کنیم×~×
انشالله سلامتی میاد غصه نخور
آورین