من
روزها آزادانه بالا میروم و برای ابر ها لالایی رفتن میخوانم
گاه دست بر روی صورت خورشید میکشم
و گاه همره پرنده ها میشوم
گاه برگ خشکی را از تن درختی میدزدم و در آسمان میرقصانم
و گاه اشک ها شاه گل سرخی را پاک میکنم
و گاه گاهی بر تن لباس های خیس میخورمو انها را تاب میدهم
گاهی به دریا میروم و آب را موج میکنم
و گاه دشت را جارو میکنم
گاه گاهی هم موهای سبزه های دشت را شانه میزنم
و گه گداهی هم جایی تنها میشینم و جهان را تماشا میکنم....
من باد هستم