یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨
یک قلم متن

یک قلم متن

وبلاگی پر از چندیات بی ربط ✨

آمادگی اولیه برای رمضان :

آمادگی های اولیه  برای ماه رمضان "من آن را خواندم و دوست دارم همه از آن بهره مند شوند "


١- اتاقت را مرتب کن کمی چیدمانش را عوض کن و تمیزش کن.


٢- چادر نماز و سجاده نمازت رو بشور و عطرى که دوست دارى بهش بزن 


٣-یک گوشه کوچک در اتاق خود برای عبادت ایجاد کن ، حتى اگر اتاقت کوچک باشد 


٤- چادر نماز و سجاده ات را پهن کن

و قرآن در همان گوشه بگذار و به درگاه الله دعا کن که همین مکان نجات دهنده در روز قیامت و برای تو شهادت دهد.


٥-یک قلک بیاور و روی آن قلک ماه رمضان را بنویس و هر روز مقدار کمی در آن بگذار و یک پروژه خوب در آن انجام بده، مثلا طرح لباس عید یا سفره افطاری برای کودکان بی سرپرست.


٦- یک ایده خوب اگر هر روز افطار خود را با یک خانواده فقیر تقسیم کنى ... مقدار غذا را کمی بیشتر کن و به آنها بگو که افطار  آنها با شماست.


٧- سوره ای را انتخاب کن که دوست دارى و احساس می کنى به دلتان می آید و به خدا قول حفظ آن را بده و در ماه مبارک ثواب بزرگی خواهى داشت.


٨- زیاد استغفار کن و نیت خود را برای استغفار بگو ، مثلاً خداوند فرزندانی نیکو به شما عنایت کند یا نگرانی‌هایتان برطرف شود.


٩- سه نفر از افراد خانواده تان (یا دوستان) خود را در نماز برایشان دعا کن ، یعنی هر روز برای فلان و فلان و فلان دعا کن.


١٠- ازشان بخواه برای شما هم دعا کنن تا آخر ماه نتیجه اش رو میبینید ان شاءالله ....کافیه که فرشتگان از اعمالت بگویند  و همینطور برای تو


١١- هر هفته در ماه رمضان به حج و عمره بروید 

بله... یک روز در هفته (یا بیشتر از یک روز) را انتخاب کنید ، چطور : - نماز فجر را بخوان، روی سجاده ات  بنشین، تسبیح بگو، استغفار کن و تا طلوع آفتاب قرآن بخوان، سپس دو رکعت نماز بخوان، ثواب حج و عمره کامل را خواهی داشت.


١٣ - قرآن را زیاد بخوان نیت کن که ٣ بار قرآن را ختم کنى اگر نتوانستى ثواب آن نیت  را با ده حسنه می گیرى ، ماه رمضان  فرصتی است آن را غنیمت بشماریم 


نصیحتهاى شیرینى است امیدوارم همه در گروه هاشون پخش کنند تا در میزان  حسنات ما باشند*


مرا در دعای خالصانه خود  فراموش نکنید 



خداوند کسانی را که آن را به اشتراک گذاشتند و آن را نقل کرده اند  رحمت کند و این را در میزان حسنات شما قرار دهد


جزاکم الله خیرا

وجدان یا انتقام

اولش فکر میکردم کار ساده ایه 

اینکه مترادفا با کسی که آزارت داده و ازش کینه داری و بهت ظلم کرده؛

 دقیقا همینطور رفتار کنی،

یا حداقل در زمان مناسب ضربه ای سخت بهش بزنی؛

برخلاف تصورات مضحک من ، نه من نمیتونم:|

الان پس از سالها وقتش رسیده:) 

شرایط ضربه زدن و همه چیز آمادست اما من استرس دارم من نمیتونم! 

نه نمیتونم !

دارم خودمو قانع میکنم اگه اینکار و انجام بدم؛

به خودم سود میرسه،

به دیگران هم سود میرسه،

ازین یارو انتقام میگیرم،

دلم خنک میشه و وووو 

ولی نه نمیتونم اصلا نمیتونم! 

به طرز مضحکی دست و دلم نمیره:|

ینی چی من سالها منتظر بودم و حالا وقتشه پس چه مرگمه!

انجامش بده بخاطر تمام گریه ها و درد ها و غم ها چرا نمیتونم!

اصلا من احمق چرا حس نمیکنم که چقدر ازش متنفرم!

تازه اگه این کارو نکنم اون طی اتفاقاتی اینو دود میکنه و اصلا هیچی به هیچی میشه و به دیگران لطمه میزنه؛

چرا نمیتونم پاشو احمق به خودت بیا پاشو:| 

منطقی نیست، احمقانه اما برخلاف تمام مدت که فکر میکردم وقتش که برسه پارش میکنم؛ 

الان نمیتونم و میخوام بزنم زیر گریه:|

هر لحظه ممکنه زمانم تموم شه...

 اگه نتونم خودمو قانع کنم چی؟

آیا بعدا پشیمان خواهم شد؟!

یا خرسند؟!

شاید خیلی سال بعد پس از ۴۰-۵۰ سالگی بخاطر انجام ندادنش شاد باشم:/ 

اما مطمئنا فعلا پس از پایان زمان خودمو لعنت میکنم چرا انجامش ندادم...

شاید در کهن سالی هم  پشیمون شم اصلا!

قلبم مچاله شده اما دستم نمیره ...

شرایط بدیه...

و در همین حین چیکار کنم ؟ بیام با وبلاگم حرف بزنم:) این عالیه

وجدان یا کینه مساله اینست  ...

خودمو قانع میکنم حداقل بخشیو رو انجام بدم نه بخاطر بقیه و یا کینه حداقل بخاطر خودم!...

تبلیغات : خیریه و کمک نقدی :

  •  تبلیغ محک : کمک به کودکان سرطانی
https://mahak-charity.org/

قسمت کمک آنلاین برید کمک نقدی

  •  تبلیغ  کمک به کودکان و افراد دارای اوتیسم

https://irautism.org/donate/

(پایین صفحه روش پرداخت گفته 


  • کمک معنوی هم همکاری؛ دوستی،محبت ،و غیره هم هست که به نحوی اهدای وقته که قابل انجامه ؛  مثلا لباس شستن یا کمک نظافت و غیره 


_اگه خیریه یا کسی که قطعا کمک میکنه و تایید شده باشه بگید بیافزایم ( ازینا که پولو خودشون بر میدارن نباشه و مطمئن باشه )


_این لیست گزاشتم که بزارم تو نوار کناری که دسترسی راحت تر باشه:)

 ~ چند وقتیه که تنها توشه آخرتم همون ۷۰ ثواب سلام شده =]~

نفرت

یادم نمیاد این حس اولین بار از کجا در وجودم ایجاد شد ولی تا امروز  در وجودم تنیده و مدام به اعماق جدید تری نفوذ می‌کند.

 مثل درختی شده که با گذر زمان ریشه‌اش پایین تر و عمیق تر شده و  دگر ز جا کنده نشود...

با تمام وجود ریشه دوانده .

البته نفرت ها همین طوری از زمین سبز نمی‌شوند و اغلب به دستان گوهر بار کسی این گیاه منحوس در وجودمان کاشته شده !

هربار هر روز نفرتم به آنها عمیق تر میشود و آنها هم در زدن زخم و عمیق تر کردن شکاف نفرت در قلبم به هیچ وجه کوتاهی نمیکنند؛ 

نمیترسن؟! 

حتی اگه در یک بادکنک هم بدمی بعد از جایی می‌ترکد؛برخی ها هنگام باد کردن بادکنک می‌ترسند که در صورتشان  بترکد ، ولی اینها نه! 

من سعی میکنم ببخشم، آرام باشم؛ فراموش کنم، ولی نمی‌شود...

گاهی ضربه های کوچک قطره های آب سنگ را سوراخ می‌کنند.‌.

قبلا میخواستم ببخشم ؛

اما اینک حالا نه هرگز ...

دیگر فقط ضربه:) منتظر می‌مانم تا راهی بیابم که ضربه بزنم!

ضربه ای با خنجر نفرت عمیق و عمیق تر به طوریکه روحشان پاره شود نه جسمشان!

 افتخار جدید را بدیشان تبریک گوینده موفق شدند من خوب قبلی را بشکنند ! و حال با سیاهی من مواجه شوند!

 احتمالا اول فکر می‌کنند من همان احمق سابقم ؛ این برای من خوب است چون نمی‌ترسند و حساب نمی‌کنند و از هیولایی که نترسی  بیشتر صدمه میبینی ؛)

من از خودم برای بخشیدن و صبر کردن و دل شکستی عذر میخوام و من عزیز نترس دیگه کسی که قراره درد بکشه اونا نه ما پس نترس:]♡

ترجمه آهنگ Princesses Don’t Cry از CARYS

Boys, they’re handsome and strong
پسرا ، اونا خوش قیافه و قوی ان

But always the first to tell me I’m wrong
اما همیشه اونا اولین کسی هستن که بهم میگن اشتباه میکنم

Boys try to tame me, I know
اونا سعی میکنن که منو اذیت کنن، میدونم

They tell me I’m weird and won’t let it go
اونا بهم میگن که من عجیبم ، و من نمیذارم این کار رو بکنن

No, I’m fine, I’m lying on the floor again
نه ، من خوبم ، من دوباره روی زمین دراز کشیدم

Cracked door, I always want to let you in
دری که ترک خورده ، همیشه میخوام بهت اجازه بدم وارد بشی

Even after all of the s**t, I’m resilient
حتی بعد از این همه گند کاری ، من انعطاف پذیر ام

‘Cause a princess doesn’t cry (No-oh)
چون یه شاهزاده خانم ، گریه نمیکنه ( نه )

A princess doesn’t cry (No-oh, oh)
یه پرنسس گریه نمیکنه ( نه )

Over monsters in the night
بیشتر از هیولاهای شبانه

Don’t waste our precious time
وقت گرون ما رو هدر نده

On boys with pretty eyes
برای پسرایی با چشمای زیبا

A princess doesn’t cry (No-oh)
یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

A princess doesn’t cry (No-oh, oh)
یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

Burning like a fire
سوختن مثل اتیش

You feel it all inside
همه اینا رو درونت احساس میکنی

But wipe your teary eyes
اما چشمای خیس از اشکت رو پاک کن

‘Cause princesses don’t cry
چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن

Don’t cry
گریه نکن

Don’t cry, oh
گریه نکن

Don’t cry, don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، گریه نکن

‘Cause princesses don’t cry
چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه

Girls, so pretty and poised and soft to the touch
دخترا ، بسیار زیبا و اماده و خیلی لطیف برای لمس کردن هستن

But God made me rough
اما خدا ، منو خشن افرید

Girls, so heavy the crown, they carry it tall
دخترا ، تاجشون خیلی سنگینه ، با وقار حملش میکنند

But it’s weighing me down
ولی منو داره پایین میکشه
نمیتونم تحملش کنم

No, I’m fine, I’m lying on the floor again
نه من حالم خوبه، من دوباره روی زمین دراز کشیدم

Cracked door, you’re only gonna let them in once
در ترک خورده ، تو فقط میخوای به اونا یه بار فرصت بدی

And you won’t come undone
و تو ناتمام ولش نمیکنی

‘Cause a princess doesn’t cry (No-oh)
چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

A princess doesn’t cry (No-oh, oh)
یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

Over monsters in the night
بیشتر از هیولا های شبانه

Don’t waste our precious time
وقت گرون ما رو هدر نده

On boys with pretty eyes
با پسرایی با چشمای زیبا

A princess doesn’t cry (No-oh)
یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

A princess doesn’t cry (No-oh, oh)
یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )

Burning like a fire
سوختن مثل اتیش

You feel it all inside
همه اینا رو درونت حس میکنی

But wipe your teary eyes
اما چشمای خیس از اشکت رو پاک کن

‘Cause princesses don’t cry
چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن

Don’t cry
گریه نکن

Don’t cry, oh
گریه نکنDon’t cry, don’t cry, don’t cry, oh

گریه نکن ، گریه نکن ، گریه نکن


‘Cause princesses don’t cry

چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه


I’m fine, I won’t waste my time

من خوبم ، نمیخوام وقتم رو هدر بدم


Keep it in a jar, and we’ll leave it for the next one

اون پسر بهترین تلاششو برای نگه داشتن من کرد ، میخوام اونو برای یه نفر دیگه ولش کنم


Yeah, I’m fine, I won’t waste my time

من خوبم ، نمیخوام وقتم رو هدر بدم


Keep it in a jar, and we’ll leave it for the next one

اون پسر بهترین تلاششو برای نگه داشتن من کرد ، میخوام اونو برای یه نفر دیگه ولش کنم


Yeah, I’m fine, I’m lying on the floor again

اره ، من خوبم ، من دوباره روی زمین دراز کشیدم


‘Cause a princess doesn’t cry (No-oh)

چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )


A princess doesn’t cry (No-oh, oh)

یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )


Over monsters in the night

بیشتر از هیولا های شبانه


Don’t waste our precious time

وقت گرون ما رو هدر نده


On boys with pretty eyes

با پسرایی با چشمای زیبا


A princess doesn’t cry (No-oh)

یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )


A princess doesn’t cry (No-oh, oh)

یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه ( نه )


Burning like a fire

سوختن مثل اتیش


You feel it all inside

همه اینا رو درونت حس میکنی


But wipe your teary eyes

اما چشمای خیس از اشکت رو پاک کن


‘Cause princesses don’t cry

چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه


Don’t cry, don’t cry, oh

گریه نکن ، گریه نکن


Don’t cry

گریه نکن


Don’t cry, oh

گریه نکن


Don’t cry, don’t cry, don’t cry, oh

گریه نکن ، گریه نکن ، گریه نکن


‘Cause princesses don’t cry

چون یه شاهزاده خانم گریه نمیکنه


Don’t cry, don’t cry, oh

گریه نکن ، گریه نکن


Don’t cry

گریه نکن


Don’t cry, oh

گریه نکن


Don’t cry, don’t cry, don’t cry, oh

گریه نکن ، گریه نکن ، گریه نکن


‘Cause princesses don’t cry

ساغرم شکسته ای ساقی

ساغرم شکست ای ساقی 
رفته‌ام زدست ای ساقی 
در میان توفان برموج غم نشسته 
منم در زورق شـکسته منم 
ای نـاخدای عالم تا نـام مـن 
رقـم زده‌شـد یک‌بـاره مهر غـم 
زده‌شد بــر سرنـوشـت آدم 
ساغرم شکست ای ساقی 
رفته‌ام زدست ای ساقی تـو 
تشنـه‌ کـامم کُشتی در سراب 
نـاکامی‌ها ای بلای نافرجامی‌ها 
نبرده لـب برجامی می‌کشم 
به‌ دوش ازحسرت بار مستی 
و بدنامی‌ها برموج غم نشسته 
منم در زورق شـکستـه منم ای 
نـاخدای عالم تا نـام مـن رقـم زده‌ 
شـد یک‌بـاره مهر غـم زده‌ شد 
بــر سرنـوشت آدم ساغرم شکست 
ای ساقی رفته‌ام زدست ای ساقی 

شب از شب های پاییزیست

شب از شب‌های پاییزی‌ست.
از آن همدرد و با من مهربان شب‌های شک آور،
ملول و خسته دل، گریان و طولانی.
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی.
و اینک (خیره در من مهربان) بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـــ بالین سوداها ـــ گذارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب.

خموش و مهربان با من
به کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل بر کنده از بیمار،
نشسته در کنارم، اشک بارد شب.
من این می‌گویم و دنباله دارد شب.

به علی شناختم من بخدا قسم خدا را


علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را


که به ماسوا فکندی همه سایه هما را


دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین


به علی شناختم من به خدا قسم خدا را


به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند


چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را


مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ


به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را


برو ای گدای مسکین در خانه علی زن


که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را


بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من


چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا


بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب


که علم کند به عالم شهدای کربلا را


چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان


چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را


نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت


متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را


به دو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت


که ز کوی او غباری به من آر توتیا را


به امید آن که شاید برسد به خاک پایت


چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را



لاعلاج!

توصیف قشنگی از حسادت شنیدم که گفت جنگ نابرابر :)

و در توضیحش گفت جنگی علیه خود که با خودت میجنگی؛ و تهش کمر به قتل خودت بستی و فقط داری به خودت ضربه میزنی! 

خوب بود ولی توقف این حس کافی نبودن کار سختیه ! 

چی باعث میشه حس کنیم کافی نیستیم؟

یکی چون پولداره عالیه، یکی چون خونه بزرگ داره، اون چون مهاجرت ، این چون فلان شغلو داره و هزار چیز مربوط و نامربوط...

(البته پول پس از اکسیژن در جایگاه دوم مهمه ولی نه در حد وی)

جایی خوندم این حس ریشه در عقاید مزخرف فاسدمون داره! بدین سان که فقط نوع خاصی زندگی خوبه و بقیه علایق و سلایق انگ ناکافی و بد بودن میخورند؛ مثلا خونه ای که شیک و بزرگ با وسایل گران قیمت  باشه عالیه و هیچ کس حق نداره با یک خونه ساده کوچیک کافی نیست!

الان شاید بگید نه اصلا ولی کمی که به عمق زندگی برید می‌بینید دقیقا همینه و شما هم دچار همین وسوسه شدین! 

جایی گفته بودن اینا همش توطئه تبلیغاتی که محصولشان رو بفروشن؛ درسته و منطقیه ، خب هرکسی برای کارش تبلیغ میکنه اما چی رخ داد که باعث شد چیزایی که شایسته تبلیغ بودن یک سبک و باور بشه؟!

اغلب ما از صبح داریم با خودمون می‌جنگیم؛ با تمام علایق و استعداد هامون که که به یک قالب خاص از زندگی برسیم ؛ حتی این بلا رو دارین سر بچه ها هم میاریم و این بیماری لاعلاج رو به اونا هم هدیه میدیم:)

مثلا اگه یک بچه بگه میخوام نونوا بشم میکوبن تو سرش خاک برسرت! نونوا شغله و اونقدر تو گوشش میخونن که تنها هدفش بشه دکتروف مهندس و تهش معلم شدن... 

خب چه اشکال داره اون بچه نونوا شه؛ شاید منظورش بزرگترین کارخانه صادرات نان باشه ، چرا این رویا های غیر عرف باید در نطفه خفه شن؟

دیدگاه محدود شده به چند چیز خاص و غیر ازون چیزی رو نمیشه دید و اگه کسی به اون چیزایی خاصی که خودمون میدونیم برسه خوشبخته و هر کی به غیر اون برسه بدبخته!

مثلا در دیدگاه عموم یک فرد با شغل پایین که زندگی خوبه و درآمد مناسبی دراره بدبخته و یک فلان شغل بالا بیکار  بامشکلات اخلاقی و خانوادگی خوشبخت! مسخرست ولی انکار ناپذیره ؛ حتی اگه شک دارید و الان انکار کنید میتونید کمی تحقیق کنید ؛ اغلب افراد میگن خب فلان کارست و بقیش مهم نیست!

تن در دادن فقط بخاطر یک مشت عقاید محدود جامعه به هر چیزی؟

نمیدونم ولی تصمیمی که داشتم اینه که تا آخر عمر مثل اینا نشم اما مقاومت سخته...

آرزو میکنم مثل برخی ها محدود به تفکر معیوب جامعه نشم ولی متاسفانه غیر از چرتو پرتایی که تو مغز مردم فرو رفته، عرف جامعه هم مزاحمه:)

حداقل بیاین سعی کنیم به زندگی این خشک مغزان حسودی نکنیم تا وقتی که همه درمان شن...



طرح جدید

طرح جدید ۲ 

قرار فاجعه جدیدی ایجاد کنیم !

قبلا شنبه تعطیل بود ولی الان چون جا موندم مجبورم از شنبه شروع کنم.

نمیدونم چطور پیش میره و خب برخلاف همیشه اینو از یک مشاور گرفتم؛ آدم خوبی بنظر میرسید ولی خب به ظاهر که نیس...

مجبور شدم طبق شرایط باشگاه رو ترک کنم و بازم مدارک و کارتم دست استاد بمونه:|  ولی خب اشکال نداره حداقل دغدغه  و استرس باشگاه رو دیگه ندارم و این برای قلبم خیلی خوبه:)

ولی بازم نباید ورزشی ترک کنم وقتی باشگاه نرم ورزش تنها سخته و دیگه انگار میلی ندارم و از طرفی باشگاه بشدت وقت گیره...

بیخیال منو طرح جدید و پیچیدگی برنامه جدید و قدیم عقب افتادن و غیره انگار قراره بمیرم!

از طرفی اعتیاد ب گوشی که مدام چکش میکنم هم یک مسئله است:)

شیطونه میگه بیا همه چیو پاک کن و بریم ؛ما هر چی کشیدم از اعتماد بی جا به آدم‌هاست چرا باز بهشون چسبیدم پیگیرشونیم نمیدونم...

کاش میشد قلبمو از سینه و تیکه اعتمادو از سرم بکنم پرت کنم تو  اشغالی تا راحت شم...

ولی خب نمیشه...

بیخیال برم با طرح جدید اگه نمردم با هم کنار میایم:)

طرح عجیبیه و خب برای یک تنبل مفرح مثل من سخته ولی خب گزینه دومی ندارم .

تازه حسودی هم هست ؛دیروز یکی گفت جنگ با خودتو تموم کن تو این جنگ فقط خودتو میکشی ولی من بازم  دارم به خودم زخم میزنم:) کاش بتونم بیخیال شم و فقط بجنگم و ادامه بدم:)

با آرزوی موفقیت برای خودم

من:)♡

این خیلی خوب بود

نگات کردن یه دقیقه یادم رفت چی میخواستم بگم چون محو زیبایی تویی که داری اینو میخونی شدم خب هروقت خسته شدی دلت میخواد کنار بکشی تسلیم بشی با خودت بگو من خسته نمیشم خستگی وجود نداره بارها بارها تلاش میکنم تا به هدفم برسم من جا نمیزنم تسلیم نمیشم هرچقدرم که شکست بخورم قوی تر از قبل بلند میشم و بیشتر تلاش میکنم اگه با خودت فک میکنی و میگی من هیچ اینده ای ندارم من نمی تونم موفق بشم به این فک کن که مگه تو چی از ادمایی که موفق شدن کم داری؟ خوشگلی خوش اخلاقی خوش اندامی و......... چی از بقیه کم داری که نتونی موفق شی؟ هر اتفاقی هم بیوفته مثل مشکل خانوادگی یا هرچیزه دیگه هیچکس حق خراب کردن زندگی تورو نداره بهشون اجازه نده تو زندگیت دخالت کنن تلاش که تا به هدفت برسی:) تو بی نقصی از هر لحاظ که فکرشو بکنی و یه ببعیم کنارتون همیشه هست که غر بزنید سرش خالی شید..) :


مال این ویدیو تو نماشا بود ولی جدا عالی بود ممنون از نویسندش♡♡https://www.namasha.com/v/4qRbtR2o


ددی ایشو

میدونید ددی ایشو چیه؟!


1_دختری که دارای ددی ایشو هست یعنی پدر ناایمنی داره

یعنی رابطه خوبی با پدر نداشت و اون منبع آرامش و امنیت و عشق براش وجود نداشت

زیگموندفروید میگه اولین منبع عشق برای یک دختر پدرش(والد جنس مخالف) هست

حالا اگه یه پدری باشه که بهش توجه نده

عشق نده یه حالت اغواگری جنسی پیدا میکنه  


۲-میگن اختلال های شخصیت مرزی به این سمت میرن

یه زمان هایی میان خودشون رو خیلی بزک میکنن

تو چشم میارن

از لحاظ ظاهری اغواگری میگنن و درصدد جلب توجه برمیان

همچنین در سکس بیشتر تنوع طلبی بهشون لذت میده تا خود سکس

و سکس های زیاد بدون حس ارامش و‌امنیت و رضایت خواهند داشت


۳-اینجور ناهشیارشون بهشون میگه تو میتونی از طریق سکس و اندامت توجه مردان رو به خودت جلب کنی

و اینهمه تلاشش رو میکنه که در نهایت در معرض توجه یک مرد قرار بگیره و مورد پذیرش مردها


۴-حالا اگه دختری مورد توجه پدر قرار میگرفت‌ پدری که براش منبع آرامش و محبت و عشق و توجه  بوده براش

عشق بی قید و شرط از پدرش میگرفت

و درنهایت پدرش میپذیرفتش

قطعا دنبال این نبود که بیاد از این طریق (طرق نادرست وآسیب زا و ناهنجار)و به هر طریقی مردها و پسران رو به سمت خودش جذب کنه



این راجب دختر گفته ولی خب بنظرم پسرا هم  به مهر پدر محتاجند و براشون مشکلاتی پیش بیاد که چیزی نگفته ...

در کل پدر بودن فقط تامین هزینه ها نیست بچه هاتونو عملا هم دوست داشته باشید ؛)

جدیدا هر چی مقاله میخونم میرسه به خانواده! این مشکل بدلیل فلان حرکت والدین در طفولیت و کودکی!

بقول بنده خدایی تروخدا اگه شعور و شرایطش رو نداره بچه دار نشد!

داستانک؛)

یک داستان که خوندنش خالی از لطف نیست؛) خلاصه داستان و چیزی که یادم مونده اینطوریه که:


یه هیولا بوده که توی جنگل زندگی می‌کرده و در خفا ؛

یک روز که به شکار میره یک فرشته شکار میکنه و حین شکار آسیب میبینه؛

بعد فرشته رو میبره به غارش که احتما بخورش ولی فرشته میگه تو منو نخور من ازت مراقبت میکنم تا زخمت خوب شه...

بعد در طی زمان فرشته درمانش میکنه و اونقدر بهش محبت و خوبی میکنه و حس خوب بهش میده که هیولا فکر میکنه با  گ*ه خاصیه( ببخشید کلمه بهتری برای توصیفش یادم نمیاد)

القصه که یه روز که هیولا خیلی فاز خفن بودن گرفته و فکر میکنه عالیه تصمیم میگیره به شهر بره و برای اینکه فرشته فرار نکنه میندازتش توی قفس...

هیولا به شهر میره و اونجا با فکر اینکه من عالیم و همه عاشقم میشن و من خیلی خفنم و همه چیز برای من ریخته میره..‌

 ولی هر کسی یه بلا سرش میارهو به سزای اعمالش میرسونه! 

مثلا یکی میگه تو چقدر زیبا و خوبی و بیا پیش ما و غیره و پولاش رو با حقه میدزده؛

 دیگری میخواد بفروتش سیریک ...

اون یکی  میخواد بکشش چون ترسناکه و ...

و خلاصه هیولا از شهر فرار میکنه و میره به غار که تا ابد پیش فرشته مهربونش بمونه چون دیگه هرگز کسی مثل اون رو نخواهد یافت...

ولی وقتی برمیگرده میبینه خیلی گذشته و فرشته از ترس، تنهایی و گرسنگی مرده:)


این داستان رو هر روز به نحو های مختلف میبینم و این خیلی جالبه!

یکی همسرش رو بالا میبره و اون خیانت میکنه و میره به سزای عملش میرسه؛

دیگری دوستشو میفروشه!

این یکی خانوادشون!

و این واقعا جالبه چرا فک میکنن کویر دور براشون چیز خاصی هست...

و این سناریو تکراری مدام رخ میده با شیوه های مختلف!

یک جا نوشته بود زندگی اونقدر میچرخه تا تو رو در شرایطی قرار بده که فردی رو قضاوت کردی؛ تا نشون بده همه آدم ها یک جور واکنش نشون میدن! شاید دلیلش همین جمله باشه:)!


 خلاصه مراقب فرشته هاتون باشید اونا زود میمیرن ...



طعنه

این همه زخم بر جانم زدید 

زخم روح رنجورم را چه کنم؟!

 نمیدانم روح مرا سایند یا نیش طعنه هایشان زهرآگین تر شده که وقتی به جانم می‌خورد دلم میشکند؛

شاید قبل تر هم همین گونه بود اما چون مشغله زندگی هنوز کمرم را خم نکرده بود نمیشکستم.

چه شد که اینقدر رنجور گشتم؟

چه چیز ما را به این قهر تاریک آورد که آنها توانستند هر چه خواستند بر تنمان بکوبند؟

کسی یادش هست که جرمشان چه بود و چه شد که از عرش سقوط کرده و بر فرش فرو کوفته شدیم؟

عقربه های زمان ما  انگار پاپس کشیده اند و راه گم کردند، مگر قرار نیست همه چیز با رفتنشان بهتر شود ؛  

پس چرا ما به جای سعود سقوط میکنیم...

سقوط ما فقط یک مساله کوچک است با زخم زبان ناهمرهان چه کنم؟

چرخ گردون چند روز بر مراد ما نرفت ؛ از پس  نیش های نابسامان چه کنم؟

گر بزنند دیگران بر تن ما زخم، حرفی نیست ؛ بر توطئه ی زخم  جان مراحم چه کنم!؟

ولی دائما یکسان نباشد غم مخور؛)♡






امروز به قدر کافی شنیدم 

یکی سن دار هم بود ازین مذهبی های خشکه دین که ده بار مکه کربلا رفته بهم گفت دهاتی ای! عقب مونده ایو و هر چ دلش خواست بار ما کرد:)))

گفتن چرا:) گفت چون ناخن نمیکاری و مژه و کوفت آرایش نداری و هر روز با یه پسر نیستی:| و باهاشون نمیری:||||

 اینا قبلا تعریف دیگه ای نداشت؛)؟! 

خدا شاهده زمان ما این مذهبی‌اش یه تار موت بیرون بود پارت میکردن این چشه:|

ولی این زیاد درد نداشت آدم دلش ازونا که انتظار نداره میگیره...

که خیلی شیک گفتن:)) راست می‌گفت ولی من مقصر نبودم:) ولی اشکالی نداره...

گریه چرا دارم میرقصم؛)))))